رقابت بین مادورو و انریکه کاپریلس نزدیکتر از آنی بود که بسیاری تصور میکردند. کاپریلس مهرماه سال گذشته نیز در یک انتخابات ریاستجمهوری دیگر یکبار به مصاف هوگو چاوز رفته و با اختلاف 10درصد آرای کمتر، شکست خورده بود. اما این بار وی با اختلاف دو درصد، یعنی حدود 235هزار رأی از مادورو عقب ماند. اسفندماه که هوگو چاوز، رئیسجمهور سابق ونزوئلا، پس از دو سال مبارزه با سرطان تسلیم شد و درگذشت، کاپریلس در نیویورک بود؛ یعنی جایی که خانواده وی صاحب چند آپارتمان در ناحیهای اشرافی از منهتن است. وی به سرعت به کاراکاس بازگشت تا نامزدی خود را برای انتخابات جانشینی چاوز اعلام کند.
کمتر کسی فکر میکرد کاپریلس بخت چندانی داشته باشد اما وی مبارزهای سخت با کمک تبلیغات رسانههای خارجی، بهراه انداخت و توانست به نزدیکی مادورو برسد و تنها رقابت را با دو درصد اختلاف واگذار کند. البته میزان مشارکت مردم در این انتخابات از دور قبل کمتر بود. از این رو، بهنظر میرسد نتیجه خوبی که نصیب کاپریلس شد، ناشی از آن بود که شماری از هواداران چاوز این بار به وی رأی دادند؛ هر چند که بسیاری انتظار داشتند مادورو با همان اختلافی که چاوز بر کاپریلس غلبه کرد، بر وی پیروز شود.
پارهای از تحلیلگران خاطرنشان میکنند که هواداران چاوز به دو دسته کلی تقسیم میشدند؛ اول کسانی که در جنبشهای اجتماعی مشارکت داشتند و دوم رأیدهندگان سازماننیافته که بسیاری از آنان از طبقه متوسط بودند که ضرورتا فکر نمیکردند به ایجاد سوسیالیسم قرن بیستویکمی کمک میکنند بلکه بر این اعتقاد بودند که روی هم رفته، زندگی آنان در نتیجه سیاستهای توزیع مجدد درآمد که چاوز اجرا کرد، بهتر شده است. آنان میافزایند همین گروه دوم که افزایش میزان جرم و فساد دغدغهشان است و به مادورو احساسی ندارند، به سمت کاپریلس چرخیدند. همین تحلیلگران انتخابات اخیر را آهنگ بیدارباش چاویزمو (جنبش اجتماعی چاوز) توصیف میکنند.
مادورو پیشتر راننده اتوبوس و رهبر اتحادیه کارگری بود و بیش از هر کدام از سیاستمداران ونزوئلایی با جنبشهای اجتماعی ارتباط دارد اما وی باید این رخداد را هشداری بداند که بسیاری از ونزوئلاییها با وجود اینکه خواستار جامعه با عدالتتر هستند، در عین حال میخواهند که آشغالهایشان را جمع کنند، خیابانها امن باشد، جریان برق قطع نشود و بهطور کلی دولت، کارآمدتر و فساد آن کمتر باشد.
نکته مهم این است که اختلاف اندکی که مادورو با آن بر کاپریلس فائق آمد، تأثیر خطرناکی بر مخالفان دارد. تقریبا هفت سال طول کشید تا طبقه ثروتمند و نخبگان قدیمی سیاسی نهایتا با اکراه مشروعیت هوگو چاوز را بپذیرند و این امر تنها پس از به راهانداختن اعتصابهای فلجکننده، طراحی کودتا و دیگر اقدامهایی حاصل شده بود که هدف از آن بیثباتکردن کشور بود اما حالا مخالفان که از آرای غیرمنتظره خود به وجد آمدهاند و ضعف مادورو را احساس میکنند، تصور میکنند اعاده امتیازهای طبقاتی آنان امکانپذیر است؛ به همین علت کاپریلس از پذیرش نتیجه رأیگیری سر باز زده و خواستار بازشماری آرا شده هر چند که کمیسیون ملی انتخابات نتیجه انتخابات را تأیید کرده است. بسیاری از کارشناسان خاطرنشان میکنند که با توجه به الکترونیکبودن رأیگیری در ونزوئلا، بازشماری آرا بهاحتمال بسیار زیاد نتیجه قبلی را تأیید میکند و بهراحتی نمیتوان اختلاف آرای دو نفر را از بین برد یا نتیجه آن را برعکس کرد.
جان گرفتن مخالفان
میتوان انتظار داشت که از این پس، چرخه جدیدی از قطبیشدن فضای سیاسی این کشور آغاز شود که در آن مخالفان برنامه دشمنی خود را از سر بگیرند. هنوز زود است که با قاطعیت بگوییم اوضاع چقدر خراب خواهد شد اما با توجه به خشونتهای بعد از اعلام رأیگیری، میتوان انتظار آینده پرتنشی را داشت. روز دوشنبه بعد از انتخابات که کاپریلس برای هواداران خود سخنرانی کرد و نتیجه انتخابات را نپذیرفت، هوادارانش دست به خشونتهایی زدند که به مرگ دستکم هشتنفر انجامید. بهنظر میرسد مادورو مجبور خواهد شد بار دیگر اقدامهایی را برای آرامکردن اقشار ثروتمند، عوامل سیاسی آنها و نمایندگان آنها در رسانهها درپیش بگیرد؛ اقدامهایی که واشنگتن و سازمانهایی مانند دیدبان حقوق بشر و رسانهها به محکوم کردن آن خواهند پرداخت.
چاوز بهرغم شعارهای تند خود از این توانایی برخوردار بود که برخی مخالفان اصلی خود را به حلقه هواداران خود اضافه کند، دست به ائتلافهایی غیرمنتظره بزند و در موقعیتهای حساس تنشهای اجتماعی را خنثی کند. این یکی از دلایلی بود که باعث شد بهرغم وجود این شعارهای تند، ونزوئلا در گرداب خشونتهایی که دیگر انقلابها دچار آن میشوند، گرفتار نشود. بسیاری از تحلیلگران معتقد بودند که چاویزمو فقط شامل فقرایی است که برای بهدست آوردن حقوق اجتماعی و اقتصادی تلاش میکنند. به اعتقاد آنان، مخالفان شامل ثروتمندان، سفیدپوستان و قدرتمندان هستند. اما رأی 49درصدی مخالفان در انتخابات اخیر نشان داد که این تصوری دقیق نیست؛ به بیان دیگر صاحبان 7/3میلیون رأیی که به کاپریلس داده شد، از تمام طبقات اجتماعی ونزوئلا بودند. آرایی که نصیب نامزد مخالفان شد بیتردید خود آنان را نیز شگفتزده کرد، به همین علت است که برخی تحلیلگران میگویند با وجود اینکه نامزد مخالفان شکست خورد، کاپریلس پیروز هم شد زیرا وی اکنون عملا رهبر مخالفان شده است. پس از دو انتخابات اخیر، مخالفان، بخش اعظم اختلافات خود را کنار گذاشتهاند و بهطور سازماندهیشده عمل میکنند. با این حال، هنوز بسیار زود است که تصور کنیم همای بخت مخالفان اوج گرفته و کشتی چاویزمو به گل نشسته است.
رخ نمودن واقعیتهای اقتصادی
در چشمانداز پس از انتخاب مادورو به ریاستجمهوری، علاوه بر قویترشدن مخالفان، مشکلات اقتصادی هم چالشی جدی برای رئیسجمهور جدید است. اقتصاد این کشور بهشدت به واردات وابسته است. شرکت ملی نفت این کشور امروز کمتر از زمانی که هوگو چاوز بهقدرت رسید، نفت تولید میکند. بهنظر میرسد، هم بازارهای مالی بینالمللی و هم چینیها از تأمین مالی بدهیهای فزاینده دولت اکراه دارند. تورم دورقمی سبب شد که دولت بهطور رسمی ارزش واحد پولی را در بهمنماه کاهش دهد اما این کاهش ارزش بار دیگر در اسفندماه و این بار بهطور غیررسمی تکرار شد. پارهای از تحلیلگران معتقدند آن زمان که گردوخاک انتخابات فروبنشیند، نفرین نفت، دامنگیر مادورو خواهد شد. در سال2002 که چاوز مدیریت مستقیم شرکت ملی نفت را برعهده گرفت، کودتایی نافرجام رخ داد که 47ساعت طول کشید و در این مدت اوضاع از کنترل وی خارج شد اما وی با غلبه بر کودتاگران بار دیگر قدرت را بهدست گرفت. بعد از آن کارکنان و مدیران شرکت نفت دست به اعتصاب زدند و چاوز هواداران خود را جانشین بسیاری از آنان کرد و به این ترتیب عملا به درآمدهای نفتی دسترسی مستقیم پیدا کرد؛ درآمدهایی که از آن برای بسیاری از پرداختها استفاده میکرد.
مشکل اصلی گذشته، حال و احتمالا آینده ونزوئلا نوعی شدید از بیماری هلندی است که بیانکننده دو نقش مخرب نفت در اقتصاد است. نخستین نقش شامل تأثیر این ماده خام بر افزایش مصنوعی ارزش واحد پولی است که باعث میشود توان رقابتی سایر صنایع پایین بیاید؛ بهخصوص در دوره ریاستجمهوری چاوز که قیمت نفت ناگهان بهشدت افزایش یافت. با وجود اینکه ارزش بولیوار در سالجاری میلادی دوبار کاهشیافته است، نفت همچنان بخش اعظم درآمد صادراتی این کشور را تشکیل میدهد. برخی گزارشها حاکی از آن است که سهم بخش تولیدی در دوره چاوز از 17/3درصد به 13/9درصد کاهش یافته است. تأثیر دوم بیماری هلندی آن است که صنایع را از کارگران خالی میکند و باعث تضعیف صنایع میشود. در این وضعیت، سختکوشی و نبوغ بهره کمتری دارد. هنگامی که ثروت از دل زمین میجوشد، راحتتر آن است که راهی برای دستیافتن به سهمی از آن پیدا کرد.
گروهی از اقتصاددانان خاطرنشان میکنند که بسیاری از برنامههای رفاه اجتماعی چاویزمو بر انتقال ثروت به دستور چاوز مبتنی بود، نه ایجاد تور ایمنی پایدار. این امر سبب میشود که بیشتر دستاوردهای چاویزمو با یک بحران اقتصادی یا تغییر در حکومت، دچار مخاطره شود. رشد اقتصادی ونزوئلا در سال گذشته میلادی 5/6درصد بود و ممکن است این رقم در سالجاری به نصف یا حتی کمتر کاهش یابد؛ تورم به سوی 30درصد پیش میرود و کمبودهایی در عرضه مایحتاج، از آرد گرفته تا دارو وجود دارد. برخی تحلیلگران رشد اقتصادی را در سالجاری حدود 2/2درصد پیشبینی میکنند و میگویند که در سال 2014یا حتی زودتر، ارزش پول این کشور 25درصد دیگر کاهش مییابد.
تمام نشانهها حاکی از آن است که مادورو نسبت به سیاستهای اقتصادی چاوز وفادار میماند؛ ازجمله راهبردهای مالی برای حفظ و گسترش برنامههای اجتماعی که شالوده عمل رئیس فقیدش بود. پس از مرگ چاوز، بهنظر میرسید مادورو میتواند دیپلماتی باتجربه باشد که اصلاحات انجام دهد اما نیاز وی به تقلیدکردن از شعارهای چاوز در طول مبارزه انتخاباتی سبب شده است که وی وجهه فردی تندرو را بهخود بگیرد. قویتر شدن مخالفان، بهخصوص کاپریلس احتمالا باعث میشود تا وی بیش از پیش به عرصه تندروی کشیده شود. اکنون کاپریلس و هوادارانش بوی پیروزی را استشمام کردهاند. آنان میدانند حفظ چاویزمو بدون چاوز آسان نیست و احتمالا تلاش خواهند کرد تا مادورو را پیش از به پایان رسیدن دوره قانونی ریاستجمهوری، از اریکه قدرت به زیر بکشند. مادورو ماههای سختی را پیش رو دارد.